شاید سیاه و سفید

بی هیچ ابدیتی
نوای یک رقص
نواخته خواهد شد

آدرس اصلی:
http://a-tefeh.blogfa.com

در نهایت شب

روی حزن ممتد خیابان

کنار برج آزادی

زنی را کشتند

چشمانش خسته بود

لبانش منتظر

تلو تلو می زد

و از هر رهگذری می پرسید:

"من عاشق شما نبوده ام؟!"


* عنوان علی رضا بدیع

* کات /.

* رستاک ♡

رقاصہ ..

زن دور بود

وتن پوشش

بوی شب می داد ..


زن دور بود

وقت هایی که سر میز

حواسشان نبود تا به او بگویند:

دوستت دارم ..!


زن  دور بود

و این فاصله را

از هق هق ظرف های آشپزخانه می شد فهمید ..


زن دور بود

و قدم هایش

صدای جیر جیر کف چوبی می داد

هنگامی که مانند کوه

قدم برمی داشت ..


زن دور بود

تن پوشش بوی شب می داد

و هنوز به او نگفته بودند:

"دوستت دارم .."


* عنوان فائزه محمدیان

رقاصہ ..

بی نظمی داشت از سر و کول خاطراتم بالا می رفت. مثل سربازهای مستعمره بگیر امریکایی، با یک خانه ی متلاشی شده.. یک سالن، پر از نشانه ها من، اما هیچ کسی منتظر نبود.. داشتم در انتهای دهلیزی گم می شدم. نور بود اما تاریکی بیداد می کرد.. خاطراتم را مشت کردم، مچاله کردم، پرت کردم.. سر رشته ی افکارم را به پوچی ها سپردم. افسار دلم را پس کشیدم، پرت کردم آن طرف تر، دور تر.. "اکنون" را معنا کردم..! واژه ها را هجی کردم.. تو در پستوهای ادبیات غرق بودی.. -صرف، وصف ..- تو را از اجتماع دوران هایم پاک کردم. من خلسه گاه با تو نبودن ها شده ام.. تهی.. پوچ.. بی معنا.. /

 

* عنوان مدلول سواری

* فروپاشی بخوانید

رقاصہ ..


نیازی به تبلیغ نیست

تو مثل هر سال

انتخاب منی ..


* عنوان ناشناس

رقاصہ ..

چشم هایش را که باز کرد همه چیز بر هم ریخت. صبح بود. شب شد..! گرم بود، سرد شد..! بعد از منطق حرف زد. عینکش را جابجا کرد، نیم نگاهی به سر تا پای ژولیده ام انداخت. سری تکان داد و برای منطق هایش دلیل آورد. من هنوز درگیر چشم هایش بودم. می بست.. باز می کرد.. گاهی هم خورشید قاطی سفیدی برف ها می شد و تنگ ترشان می کرد. شالگردنش را چفت گلویش کرد. "ها"یی کرد و گرما را تا بن استخوان هایش ریخت. کمی هم با بند کفش هایش ور رفت. داشت از منطق حرف می زد. دلایلش حرف نداشتند. نگاهم کرد...
-:" نظر تو چیه؟! "
+:" می شه چشماتونو ببندین تا عادلانه تر صحبت کنیم؟! "

 

* عنوان علی رضا آذر

* مای پینتینگ

* از آرشیو

رقاصہ ..

می شد پشت پنجره نایستاد و آن شب را با یک شب بخیر ساده گذراند. می شد سیگارها را پک نزد. می شد سردردهای پشت اتوبان همت را حس نکرد. می شد جای خیره شدن به خیابان های خلوت، در گودال دوستت دارم هایت گم شد. می شد دو روز تنها میز را جمع کرد. می شد آن شب را روی کاناپه خوابید. می شد آن شب را، فقط آن شب را همدیگر را کمی دوست نداشت و صبح روز بعدش همه چیز را به دست فراموشی سپرد..

می شد تو باشی تا سر صبح ها پشت ترافیک های اتوبان همت مشت مشت قرص را برای سکوت سردردهایم بالا نیاندازم. می شد تو باشی.. همین /

 

* عنوان آهنگ به همه بگو __ مسیح ، آرش AP

* راست می گفت که برای نوشتن دلیل می خواهد /.

رقاصہ ..

نشسته ام

و تک به تک نت های رفتنت را می نوازم

می

               ر

                               سی

                                                    ...

* عنوان فرامرز عرب عامری

رقاصہ ..

مثل کاباریه های سال نو

وسط رقص یک برف

روی ردپای کافه های فرانسوی

یک صدای تلخ..

-:" کریسمس مبارک.."

 

* عنوان فاضل رفیعی

رقاصہ ..

برگ های بی قرار پائیز هم

جان به لب شدند

از بس که تو نیامدی

بیا و روی زمستان را کم کنیم

تو همین یک دقیقه را

کمی زودتر بیا ..

 

* عنوان آهنگ چرا نمی رسی؟ __ مهدی یراحی

* یلدا :)

بخوانید

رقاصہ ..

 پائیز را آب و جارو کرده بود

دامن گلدار پوشیده بود

موهایش را به باد سپرده بود

و می خواست زمستان را غافل گیر کند

زنی که مدام

تو را دوست می داشت

 

* عنوان آهنگ چرا نمی رسی __ مهدی یراحی 

رقاصہ ..