شاید سیاه و سفید

بی هیچ ابدیتی
نوای یک رقص
نواخته خواهد شد

آدرس اصلی:
http://a-tefeh.blogfa.com

زن دور بود

وتن پوشش

بوی شب می داد ..


زن دور بود

وقت هایی که سر میز

حواسشان نبود تا به او بگویند:

دوستت دارم ..!


زن  دور بود

و این فاصله را

از هق هق ظرف های آشپزخانه می شد فهمید ..


زن دور بود

و قدم هایش

صدای جیر جیر کف چوبی می داد

هنگامی که مانند کوه

قدم برمی داشت ..


زن دور بود

تن پوشش بوی شب می داد

و هنوز به او نگفته بودند:

"دوستت دارم .."


* عنوان فائزه محمدیان

رقاصہ ..