در نهایت شب
روی حزن ممتد خیابان
کنار برج آزادی
زنی را کشتند
چشمانش خسته بود
لبانش منتظر
تلو تلو می زد
و از هر رهگذری می پرسید:
"من عاشق شما نبوده ام؟!"
* عنوان علی رضا بدیع
* کات /.
* رستاک ♡
در نهایت شب
روی حزن ممتد خیابان
کنار برج آزادی
زنی را کشتند
چشمانش خسته بود
لبانش منتظر
تلو تلو می زد
و از هر رهگذری می پرسید:
"من عاشق شما نبوده ام؟!"
* عنوان علی رضا بدیع
* کات /.
* رستاک ♡