شاید سیاه و سفید

بی هیچ ابدیتی
نوای یک رقص
نواخته خواهد شد

آدرس اصلی:
http://a-tefeh.blogfa.com

میان خمیازه ی یک عشق

مادرم موهایش را

تراشید

سرد شد

و آواره

فریادهایش را بلعید

کسی در او انفجار یافت

ماتم گرفته بود

مادرم هیچ گاه

مادر نشد

سینه هایش

پر از شیر بود

بند رختش را باز کرد

مادرم هر روز

سرش را می تراشید

و هر روز کسی

در او متلاشی می شد

. . .

 

* عنوان کیوان دری

* امروز دقیقا همانند تصویر این پست شده ام.. کوتاه کوتاه کوتاه !

* نه خاطره ی دستان تو لای موهایم بود.. نه موهایم مست نوازش تو.. فقط یادم هست گفته بود:تو مثل شالیزارهای شمال می مانی! موهایت را بردارند هم زیبایی ./

رقاصہ ..