شاید سیاه و سفید

بی هیچ ابدیتی
نوای یک رقص
نواخته خواهد شد

آدرس اصلی:
http://a-tefeh.blogfa.com

این برایم وحشتناک است که هر روز صبح زنی چشم باز کردنت را ببیند و شعرشان نکند! این برایم چندش آور است که او حتی ننشیند ور رفتن تو با در خمیردندان را نگاه نکند و حتی تا آخر عمر به آن نیاندیشد. این که زنی بنشیند روی تخت و لباس پوشیدنت را بعد از این که دوش گرفتی تماشا نکند مرا دق می دهد. این بی انصافی ست که زنی با تو باشد که جوراب های سوراخت را ندوزد و هیچ گاه نفهمیده باشد تو جوراب چه رنگی دوست داری. دردناک است که او حتی به طرز پول از جیب بیرون آوردن تو کوچکترین دقت و اهمیتی نمی دهد! و بدتر هم می شود وقتی او کنار شومینه برایت کتاب نمی خواند. این که زنی کنارت باشد و هیچ یک از حرکت های تو را نبیند و نفهمد مرا می کشد، حرکت هایی که یک هزارم آن آرزوی شب و روز من است..   * عنوان مولانا
رقاصہ ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی